۱۳۹۰ مرداد ۴, سه‌شنبه

آرام بگیر



آرام بگیر ای ندای به خون غلطان من

ارام بگیر تا مشتی خاک شوی در این سنگلاخ خونین

ایران من

تا مشتی خاک شوی و فرصتی باشد برای روئیدن جوانه های سبز

در این سنگلاخ خونین ایران من

ارام بگیر ای ندای به خون غلطان من

ندای ازادی من

ارزوی سبز برای شکفتن ایران من

بانگ الله اکبر

ندای ازادی است برای فرزندان من

برای تو ندای ازادی

برای تو ندای به خون غلطان من

***********

به خانه که برگشتم

ماهی ها از حوض بیرون پریده بودند

گلدانهای شمعدانی از ایوان پایین پرت شده بودند

مادرم از گریه بی امان نابینا شده بود

به خانه که بر گشتم

مادرم لبخندی زد

اما از خانه همسایه شیونی برخاست

کوچه مان بار دیگر لرزید

نه همانند غروب از صدای شلیک گلوله در میدان ازادی

از فریاد الله اکبر بر فراز بامها

در این وبلاگ 

انتشار در وبلاگ قبلی 14 شهریور 88