۱۳۹۰ مرداد ۳, دوشنبه

شعری از زنده یاد شاملو برای کمدی تاریخ



نویسنده ای گفته است : تاریخ دوبار تکرار می شود ، بار اول تراژدی و بار دیگر کمدی و الان ما قسمت کمدی تاریخ هستیم
شعری از شاملو می نویسم برای دوستانی که زندان رفتند ، شکنجه شدند ، به آنها تجاوز شد و بقیه را از شاملو بخوانید با ذکر این نکته که به همه آنها افتخار می کنیم .


آنجا که عشق
غزل نیست
که حماسه ایست
هر چیز را صورت حال
باژگونه خواهد بود:
زندان باغ آزاده مردم است
و شکنجه و تازیانه و زنجیر
نه وهنی به ساحت آدمی
که معیار ارزش های اوست.
کشتار تقدس و زهد است و
مرگ
زنده گی ست.
و آن که چوبه دار را بیالاید
با مرگی شایسته پاکان
به جاودانگان
پیوسته است.
آن جا که عشق
غزل نه
حماسه است
هر چیز را
صورت حال
باژگونه خواهد بود:
رسوایی
شهامت است و
سکوت و تحمل
نا توانی.
از شهری سخن می گویم که در آن شهرخدایید!
دیری با من سخن به درشتی گفتید،
خود آیا به دو حرف تاب تان هست؟
تاب تان هست؟

  - شاملو



   انتشار در وبلاگ قبلی 27 مرداد 88