اين روزها دروغ بجا، راست نابجاست
كافر دوباره زاهد و ديندار، بيخداست
اينجا كجاست؟ عقل نماد جهالت است؟
اينجا كجاست؟ عقل نماد جهالت است؟
رسم و رسوم شهر چو آيين ناكجاست
از دين فروشي من و امثال من چه باك
اينجا عقيده آينهي حيله و رياست
شايد عبا به كافر و ديوانه ميدهند
شايد هنوز گرگ، نگهبان ايل ماست
سلاخهاي پست گمان پاسبان شدند
اين رسم ارتقا و ترقي چه آشناست
اينجا چماق قاضي و ما متهم شديم
در دادگاه شكوه و باتوم خون بپاست
وقتي كه كيميا همه را سحر ميكند
انگار مس طلا و زر ناب بيبهاست
دور سر شكنجهگر شهر هاله است
فصلالخطاب هم، نظر و رأي كدخداست
فرياد، نعره، آه دمارم در آمده است
آزادي عقيده درست است يا خطاست؟
عادت نميكنم به قفس، زجر ميكشم
در پشت سبزي دل من درد و رنجهاست
انتشار در وبلاگ قبلی 11 دی 88