این شعر توسط دانشجویان سبز دانشگاه آزاد شهر ری برای موج سبز آزادی ارسال شده است. گفتنی است تعدادی از دانشجویان فعال این دانشگاه پیش از این مورد تهدیدهای مکرر نیروهای امنیتی قرار گرفته بودند و در آستانه مراسم ۱۳ آبان نیز فشار بر دانشجویان این دانشگاه افزایش یافت.
خورشید را سایه انداختید و
ماه را پنهان ساختید و
ستارگان آسمان شب را ابر پوش.
نور شمع از محفل عشاق گرفتید.
گل شببو را کاشتید؛ همهجا.
سفرهی هفتسین بزرگِ آبادی خرابمان را که با امید نوروز برپایش کرده بودیم، آتش زدید.
دود، دود و دود.
کبوتر سپید شاخهی زیتون به نکی که نشانمان دادید، چه شد؟
نمرود تیرش زد و گفت:
اشک خدا را درآوردید
.
.
.
دود، دود و دود.
پیشانیمان را روغن بادام آغشته کردید و نوید برنایی دادید.
نمیدانستیم که آن را چرب شلاق باد شمال میکنید.
آری.... نمیدانستیم.
اما.... پاهاتان نمیداند
زمینی که پوتینهای شومتان را پاکوبهاش میکنید
بطناش گرم است، هنوز.
ما فرزندان خلف زمینیم.
خورشید را سایه انداختید و
ماه را پنهان ساختید و
ستارگان آسمان شب را ابر پوش.
نور شمع از محفل عشاق گرفتید.
گل شببو را کاشتید؛ همهجا.
که شب را به ارمغان آورید؟
اما.... میدانید...
شبتابکان، زیرکانه نور سبز افشان میکنند.
میدانید؟
ماه را پنهان ساختید و
ستارگان آسمان شب را ابر پوش.
نور شمع از محفل عشاق گرفتید.
گل شببو را کاشتید؛ همهجا.
سفرهی هفتسین بزرگِ آبادی خرابمان را که با امید نوروز برپایش کرده بودیم، آتش زدید.
دود، دود و دود.
کبوتر سپید شاخهی زیتون به نکی که نشانمان دادید، چه شد؟
نمرود تیرش زد و گفت:
اشک خدا را درآوردید
.
.
.
دود، دود و دود.
پیشانیمان را روغن بادام آغشته کردید و نوید برنایی دادید.
نمیدانستیم که آن را چرب شلاق باد شمال میکنید.
آری.... نمیدانستیم.
اما.... پاهاتان نمیداند
زمینی که پوتینهای شومتان را پاکوبهاش میکنید
بطناش گرم است، هنوز.
ما فرزندان خلف زمینیم.
خورشید را سایه انداختید و
ماه را پنهان ساختید و
ستارگان آسمان شب را ابر پوش.
نور شمع از محفل عشاق گرفتید.
گل شببو را کاشتید؛ همهجا.
که شب را به ارمغان آورید؟
اما.... میدانید...
شبتابکان، زیرکانه نور سبز افشان میکنند.
میدانید؟
انتشار در وبلاگ قبلی 24 آبان 88