شده باشد اگر اینجا پاره
احتمالا شده آنجا پاره!
احتمالا شده آنجا پاره!
تنگی قافیه از شاعر نیست
هرچه دیدی شده هرجا پاره
هرچه دیدی شده هرجا پاره
یکنفر گفت چرا اینطوری
بعد فهمید که زیرا پاره!
بعد فهمید که زیرا پاره!
وضعمان وضعیت مجنون است
که ببیند شده لیلا پاره
که ببیند شده لیلا پاره
صورت مسئلهی ما ایناست
مخرج مشترک ما پاره!
مخرج مشترک ما پاره!
چشممان خواب قشنگی میدید
منتها حیف که رویا پاره
منتها حیف که رویا پاره
عامل پارگی رویا چیست؟
با چهچیزی شده آیا پاره؟
با چهچیزی شده آیا پاره؟
میفرستند چنان پارازیت
که بگردد خود سیما پاره
که بگردد خود سیما پاره
آنچنان شور گرفته مجری
میشود آخر اجرا پاره
میشود آخر اجرا پاره
میزند اینسر دنیا فریاد
میشود آنسر دنیا پاره
میشود آنسر دنیا پاره
پارگی دغدغهی ملی ماست!
بابل و زابل و ازنا پاره
بابل و زابل و ازنا پاره
میخورد جوش، ندارد غصه
کرده هرچیز که ناجا پاره!
کرده هرچیز که ناجا پاره!
هرچه را پاره کنند عیبی نیست
نکنند عکس کسی را پاره
نکنند عکس کسی را پاره
پارهای مسئلهها مشکوک است
مثل یکجور معما پاره
مثل یکجور معما پاره
هست مجهول معما معلوم
حیف، در صورت افشا پاره!
حیف، در صورت افشا پاره!
انتشار در وبلاگ قبلی 27 آذر 88